۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

سفر شمال








نی نی طاها








امروز چهار شنبه یازدهم فروردین ساعت یازده و ده دقیقه قبل از ظهر
پسر خاله آیدا بدنیا اومد
طاها کوچولو بدنیا اومدنت مبارک

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

موزه وحش و پارک





خاصیت تعطیلات عید و تهران موندگار شدن

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

چند دقیقه قبل از تحویل سال


سال نو مبارک

تولد تولد تولدت مبارک




عزیزم یه کوچولو بخند


بخند دیگه



چه فوت قشنگی


امشب قبل از تحویل سال من با بابایی و مامانی یه تولد کوچولو گرفتیم

بعد همراه کیک رفتیم خونه مامان بزرگ و بابابزرگ و عمو جون

و برای من تولد گرفتیم

شاید فردا هم یه تولد دیگه با یه مامان بزرگ و بابایزرگ دیگه ام داشته باشم

هفت سین



سفره هفت سین ما کامل شد البته بدون سنبل
اما هفت تا سین داریم
امشب هم من یه تولد کوچولو دارم
بعد از سال تحویل همراه مامانی و بابایی
یه تولد سه نفره

۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

یاد اون روزها







عکسهای آیدا بدو تولد و پایان یکسالگی

ببخشید که کیفیت پایینه اجبارا

از روی عکس دوباره عکس گرفتم

۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

چهارشنبه سوری




متاسفانه تو کوچه بدلیل دود و دونه های آتش
نمیشد عکس خوبی گرفت
اما جای شما خالی کلی خوش گذشت

سال نو مبارک


آیدا و سفره هفت سین نیمه کاره











سال نو مبارک

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

لباس عید











این لباس عید منه . هدیه مادربزرگم

البته با جوراب شلواری و بلوز

اما چون طاقت ندارم روزی هزار بار میپوشمشون

سوغاتی های بابایی



۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

دوسالگی وبلاگ




از اونجایی که وبلاگم قبل از تولدم درست شده
زودتر از من دوساله شد
تولد وبلاگم مبارک

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

دختر جون بیا پایین



واااای باز مامانم مچم رو گرفت